: منوي اصلي :
صفحه اصلي پست الكترونيك پارسي بلاگ
ورود به مدیریت درباره من
: درباره خودم :
نرگس
: پيوندهاي روزانه :
بچه های قلم [45]امتداد [51][آرشیو(2)] : لوگوي وبلاگ : : لينك دوستان من : ندبه های آسمان.........سلام آقاحجاب و عفافعاشقان وصالدریچه ای به سوی ملکوتلحظه های تشنگییوسف زهراوبلاگ حجاباینجا جمکرانبیقرار ظهورپله پله تا ملاقات خدادرمان با قراندرسهایی از قرانلقای یارزن در آیینه ی جمال و جلالزن در اسلامرازهایی برای زنانغم غربتروضه ی رضوانجامعه امروززینبیونلحظه ای با خود خدااز جنس خداآژانس خبری وحدتمنتظران ظهورتخریبچی دورانبنی آدمهمه چیز از خدا و برای خداغم غربتابراهیم در آتشحرف های دل یک جوون ایرانیحاج همت شقایق پرپرعطشو در آن سوی این چشم انتظاری هاعرش عشق : لوگوي دوستان من : : آرشيو يادداشت ها : بهار 1387زمستان 1386پاییز 1386 پشتيباني وطراحي: وبلاگ قالب وبلاگ حب الحسین اجننی وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند وبلاگ شلمچه ما صاحبی داریم برای سفارش قالب به دو وبلاگ اول می تونید سر بزنید ریحانة النبی سه شنبه 87 خرداد 14 ساعت 10:44 عصر و بار دیگر اشک میریزیم برای روح ریحانه ای دیگر.ریحانه ای که مهدی موعود او را الگوی خود معرفی کرد.سالها پیش در خانه ای کوچک اما با انسان هایی بزرگ ریحانه ای در بستر بیماری از دنیا رفت.او که به روح بزرگش گفت:به تو دروغ نگفتم.خیانت نکردم.در هیچ امری تو را نافرمانی ننمودم....روح همراهش ناراحت واندوهگین او را به سینه چسباند و هر دو با هم گریستند.او گریست.نه از ترس مرگ ،برای روحش گریست؛برای علی.آخَر می دانستبعد از او علی تنهاست و مظلوم.او می دانست بر سرروحشچه خواهد آمد.و روحش برای از دست دادن چنین ریحانه ای چه طور صبر کرد؟که فقط خدا می داند.ما نیز باید بگرییم.نه برای ریحانه ای که نیست بلکه برای خودمان که حتی یک بعد اخلاقیاو را نتوانستیم عمل کنیم در حالی که ادعا می کنیم الگوی ماست.ریحانه ای که درباره اش گفته شده:لولاک ما خلقت الافلاک.او که نورش قبل از تولدش در عالم امکان متولد شد و هر کسیبا قسم به نور او رهایی یافت.آری ریحانه ی پیامبر اسلام خوب ریحانه ای برای علی بود. و الحق که علی نیز روح خوبی برای زهرا بود. اللهم ارزقنا شفاعة فاطمة الزهرا(س) نوشته شده توسط : نرگس نظرات ديگران [ نظر] معنای انتظار جمعه 87 فروردین 30 ساعت 12:13 عصر می دانید انتظار به چه معناست؟یکی از بزرگان می فرمودند: ما به اتفاق خانواده از قم حرکت می کردیم به سمت مشهد،در قطار که بودیم همسرم شیر نداشت که به بچه بدهدما هم عادت نداشتیم که شیر خشک به بچه بدهیم.گفتیم: فعلاًآب قند به بچه می دهیم تا به مشهد برسیم.رفتم دنبال آب جوش.هر چه در قطار تفحص کردم اب جوش پیدا نکردم.گفتم نیست.می گویند: آب جوش نداریم، بچه گریه می کرد و مادر هم در اثر گریه ی بچه گریان بود. (این آقا وهمسرش هر دو سید بودند) گفت:بچه خوابش برد،مادر هم به خواب رفت.بعد از مدتی دیدم همسرم از خواب پرید،گریه می کند گفتم چه شده؟چرا گریه میکنی؟ گفت:الان امام زمان را در خواب دیدم.فرمودند:چهارده سال دیگر ظهور میکنم.علامتش هم این است که تو شیر داری.دیدیم بله.همسرم شیر فراوان دارد.خوشحال شدیم.به بچه شیر داد و او را سیر کرد.من در فکر فرو رفتم.گفتم:عجب!؟چهارده سال دیگر امام زمان می خواهد ظهور کند؟ تا آن موقع چه کسی طاقت می آورد؟ آن هایی که زمان برای ظهور آقا تعیین می کنند یکی می گوید ده سال.دیگری می گوید بیست سال و زمان تعیین کردن،علامت عدم عشق است.ناراحت شدم.با خود گفتم:ان شاءالله منظور حضرت از چهارده سال،چهارده رووز است.گریان و منقلب بودم که خوابم برد.حضرت را در خواب دیدم.به من فرمودند:تو عاشق ما نیستی.گفتم:چرا یابن رسول الله؟یا صاحب الزمان به عشق تو سر به بیابان ها گذاردم،به این طرف و آن طرف رفتم.آقا فرمودند:عجب!اگر تو عاشق ما هستی چه طور به چهارده روز معنا کردی؟باید می گفتی:چهارده لحظه ی دیگر.این معنای انتظار است.باید همیشه منتظر آقا بود. نوشته شده توسط : نرگس نظرات ديگران [ نظر] :لیست کامل یاداشت ها : تابستون و قرآن[عناوین آرشیوشده]
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
ندبه های آسمان.........سلام آقاحجاب و عفافعاشقان وصالدریچه ای به سوی ملکوتلحظه های تشنگییوسف زهراوبلاگ حجاباینجا جمکرانبیقرار ظهورپله پله تا ملاقات خدادرمان با قراندرسهایی از قرانلقای یارزن در آیینه ی جمال و جلالزن در اسلامرازهایی برای زنانغم غربتروضه ی رضوانجامعه امروززینبیونلحظه ای با خود خدااز جنس خداآژانس خبری وحدتمنتظران ظهورتخریبچی دورانبنی آدمهمه چیز از خدا و برای خداغم غربتابراهیم در آتشحرف های دل یک جوون ایرانیحاج همت شقایق پرپرعطشو در آن سوی این چشم انتظاری هاعرش عشق : لوگوي دوستان من : : آرشيو يادداشت ها : بهار 1387زمستان 1386پاییز 1386 پشتيباني وطراحي: وبلاگ قالب وبلاگ حب الحسین اجننی وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند وبلاگ شلمچه ما صاحبی داریم برای سفارش قالب به دو وبلاگ اول می تونید سر بزنید ریحانة النبی سه شنبه 87 خرداد 14 ساعت 10:44 عصر و بار دیگر اشک میریزیم برای روح ریحانه ای دیگر.ریحانه ای که مهدی موعود او را الگوی خود معرفی کرد.سالها پیش در خانه ای کوچک اما با انسان هایی بزرگ ریحانه ای در بستر بیماری از دنیا رفت.او که به روح بزرگش گفت:به تو دروغ نگفتم.خیانت نکردم.در هیچ امری تو را نافرمانی ننمودم....روح همراهش ناراحت واندوهگین او را به سینه چسباند و هر دو با هم گریستند.او گریست.نه از ترس مرگ ،برای روحش گریست؛برای علی.آخَر می دانستبعد از او علی تنهاست و مظلوم.او می دانست بر سرروحشچه خواهد آمد.و روحش برای از دست دادن چنین ریحانه ای چه طور صبر کرد؟که فقط خدا می داند.ما نیز باید بگرییم.نه برای ریحانه ای که نیست بلکه برای خودمان که حتی یک بعد اخلاقیاو را نتوانستیم عمل کنیم در حالی که ادعا می کنیم الگوی ماست.ریحانه ای که درباره اش گفته شده:لولاک ما خلقت الافلاک.او که نورش قبل از تولدش در عالم امکان متولد شد و هر کسیبا قسم به نور او رهایی یافت.آری ریحانه ی پیامبر اسلام خوب ریحانه ای برای علی بود. و الحق که علی نیز روح خوبی برای زهرا بود. اللهم ارزقنا شفاعة فاطمة الزهرا(س) نوشته شده توسط : نرگس نظرات ديگران [ نظر] معنای انتظار جمعه 87 فروردین 30 ساعت 12:13 عصر می دانید انتظار به چه معناست؟یکی از بزرگان می فرمودند: ما به اتفاق خانواده از قم حرکت می کردیم به سمت مشهد،در قطار که بودیم همسرم شیر نداشت که به بچه بدهدما هم عادت نداشتیم که شیر خشک به بچه بدهیم.گفتیم: فعلاًآب قند به بچه می دهیم تا به مشهد برسیم.رفتم دنبال آب جوش.هر چه در قطار تفحص کردم اب جوش پیدا نکردم.گفتم نیست.می گویند: آب جوش نداریم، بچه گریه می کرد و مادر هم در اثر گریه ی بچه گریان بود. (این آقا وهمسرش هر دو سید بودند) گفت:بچه خوابش برد،مادر هم به خواب رفت.بعد از مدتی دیدم همسرم از خواب پرید،گریه می کند گفتم چه شده؟چرا گریه میکنی؟ گفت:الان امام زمان را در خواب دیدم.فرمودند:چهارده سال دیگر ظهور میکنم.علامتش هم این است که تو شیر داری.دیدیم بله.همسرم شیر فراوان دارد.خوشحال شدیم.به بچه شیر داد و او را سیر کرد.من در فکر فرو رفتم.گفتم:عجب!؟چهارده سال دیگر امام زمان می خواهد ظهور کند؟ تا آن موقع چه کسی طاقت می آورد؟ آن هایی که زمان برای ظهور آقا تعیین می کنند یکی می گوید ده سال.دیگری می گوید بیست سال و زمان تعیین کردن،علامت عدم عشق است.ناراحت شدم.با خود گفتم:ان شاءالله منظور حضرت از چهارده سال،چهارده رووز است.گریان و منقلب بودم که خوابم برد.حضرت را در خواب دیدم.به من فرمودند:تو عاشق ما نیستی.گفتم:چرا یابن رسول الله؟یا صاحب الزمان به عشق تو سر به بیابان ها گذاردم،به این طرف و آن طرف رفتم.آقا فرمودند:عجب!اگر تو عاشق ما هستی چه طور به چهارده روز معنا کردی؟باید می گفتی:چهارده لحظه ی دیگر.این معنای انتظار است.باید همیشه منتظر آقا بود. نوشته شده توسط : نرگس نظرات ديگران [ نظر] :لیست کامل یاداشت ها : تابستون و قرآن[عناوین آرشیوشده]
: لوگوي دوستان من :
: آرشيو يادداشت ها : بهار 1387زمستان 1386پاییز 1386 پشتيباني وطراحي: وبلاگ قالب وبلاگ حب الحسین اجننی وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند وبلاگ شلمچه ما صاحبی داریم برای سفارش قالب به دو وبلاگ اول می تونید سر بزنید
بهار 1387زمستان 1386پاییز 1386
وبلاگ قالب
وبلاگ حب الحسین اجننی
وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند
وبلاگ شلمچه
ما صاحبی داریم
برای سفارش قالب به دو
وبلاگ اول می تونید
سر بزنید
ریحانة النبی
و بار دیگر اشک میریزیم برای روح ریحانه ای دیگر.ریحانه ای که مهدی موعود او را الگوی خود معرفی کرد.سالها پیش در خانه ای کوچک اما با انسان هایی بزرگ ریحانه ای در بستر بیماری از دنیا رفت.او که به روح بزرگش گفت:به تو دروغ نگفتم.خیانت نکردم.در هیچ امری تو را نافرمانی ننمودم....روح همراهش ناراحت واندوهگین او را به سینه چسباند و هر دو با هم گریستند.او گریست.نه از ترس مرگ ،برای روحش گریست؛برای علی.آخَر می دانستبعد از او علی تنهاست و مظلوم.او می دانست بر سرروحشچه خواهد آمد.و روحش برای از دست دادن چنین ریحانه ای چه طور صبر کرد؟که فقط خدا می داند.ما نیز باید بگرییم.نه برای ریحانه ای که نیست بلکه برای خودمان که حتی یک بعد اخلاقیاو را نتوانستیم عمل کنیم در حالی که ادعا می کنیم الگوی ماست.ریحانه ای که درباره اش گفته شده:لولاک ما خلقت الافلاک.او که نورش قبل از تولدش در عالم امکان متولد شد و هر کسیبا قسم به نور او رهایی یافت.آری ریحانه ی پیامبر اسلام خوب ریحانه ای برای علی بود. و الحق که علی نیز روح خوبی برای زهرا بود. اللهم ارزقنا شفاعة فاطمة الزهرا(س)
نوشته شده توسط : نرگس
نظرات ديگران [ نظر]
معنای انتظار
می دانید انتظار به چه معناست؟یکی از بزرگان می فرمودند: ما به اتفاق خانواده
(این آقا وهمسرش هر دو سید بودند) گفت:بچه خوابش برد،مادر هم به خواب رفت.بعد از مدتی دیدم همسرم از خواب پرید،گریه می کند گفتم چه شده؟چرا گریه میکنی؟ گفت:الان امام زمان را در خواب دیدم.فرمودند:چهارده سال دیگر ظهور میکنم.علامتش هم این است که تو شیر داری.دیدیم بله.همسرم شیر فراوان دارد.خوشحال شدیم.به بچه شیر داد و او را سیر کرد.من در فکر فرو رفتم.گفتم:عجب!؟چهارده سال دیگر امام زمان می خواهد ظهور کند؟ تا آن موقع چه کسی طاقت می آورد؟ آن هایی که زمان برای ظهور آقا تعیین می کنند یکی می گوید ده سال.دیگری می گوید بیست سال و زمان تعیین کردن،علامت عدم عشق است.ناراحت شدم.با خود گفتم:ان شاءالله منظور حضرت از چهارده سال،چهارده رووز است.گریان و منقلب بودم که خوابم برد.حضرت را در خواب دیدم.به من فرمودند:تو عاشق ما نیستی.گفتم:چرا یابن رسول الله؟یا صاحب الزمان به عشق تو سر به بیابان ها گذاردم،به این طرف و آن طرف رفتم.آقا فرمودند:عجب!اگر تو عاشق ما هستی چه طور به چهارده روز معنا کردی؟باید می گفتی:چهارده لحظه ی دیگر.این معنای انتظار است.باید همیشه منتظر آقا بود.
تابستون و قرآن[عناوین آرشیوشده]